حضور نا به هنگام و مناسب یک ناشناس

داشتم پیاده می رفتم موزیک گوش می دادم یه مرد از یه مغازه ی نمی دونم چی فروشی اومد بیرون یه لحظه چشم تو چشم شدیم جلوی من رفت.بعد از یه درمانگاه اومد بیرون پشت سرم بود. بعد ازم جلو افتاد، دم یه سبزی فروشی کنارم بود. بعد جلوم رفت بعد عقبم بود. تا وسطای بازار همینطور هی پس و پیش هم بودیم. آزار دهنده نبود و جوری نبود که حس کنم دنبال منه. یک طوری بود حضورش که فکر کردم دیگه همیشه هست. انگار قرار بود دیگه هرجا هر وری برم یک لحظه ی کوتاه بی حرف بی لبخند بی اشاره ببینمش. شبیه مراقب. ولی بعد دیگه نبود.

Comments