منو سر لج بنداز

الان نزدیک دو سه ماهه که داریم معاشرت می کنیم، هی می خوام ازش بنویسم اما نمی نویسم، یعنی تو نت گوشی و دفترام هست ولی نمیدونم چرا می ترسم مثل بقیه معاشرتام ازش پست بنویسم.یه میلی هم بهم می گه کاااام آن بابا حالا گابریل گارسیا مارکزی مگه که بخوای از همه ی دلبرکان غمگینت بنویسی، فلذا همین صدا نمی ذاره.شاید فردا که ببینمش بلخره بنویسم درموردش.

Comments