برده بودی ام تا بی نشان ها

"من که در گریزم از من به تو عادت کرده بودم از سکوت و گریه ی شب به تو هجرت کرده بودم  با گل و سنگ و ستاره از تو صحبت کرده بودم خلوت خاطره هامو باتو قسمت کرده بودم."
از اونشب مدام به تکرار همین ترانه ی ابی رو گوش میدم. و فکر می کنم که چه خوب بدبینی اول هر آشنایی ای نا امیدم نمیکنه و درست و بموقع سروکله ش پیدا میشه قبل اینکه حال و هوای عاشقی بزنه به سرم.

Comments