این همه عاشق داری طور

سرش رو پهلوم بود داشتم براش نوشته ها و پیش نویس هامو می خوندم ،همونایی رو که از دیدار  های پنهانی بودند،گفت چه قشنگ نوشتی خوشبحالش،گفتم خودش بی خبره و نمی خونه .بعد براش ویسی اومد از دختری که می گفت دلتنگش بوده و تو رشت یادش بوده ،گفتم به به شما که این همه عاشق داری ،گفت چه فایده اون که باید که بی محل بهم. گفتم همینطوری گفتم چند روز پیشا یه پسری اینو بهم گفته بود،سریعم گفتم شوخی داریما ،گفت ماستو نکش بهش، خندیدیم ،ولی واقعا منکه مدت هاست همه چیو شوخی می گذرونم.

Comments