با سومین بانگ خروس

یه شوخی ای بینمون بود یعنی یه طنزی که انگار هیچوقت با هیچکس دیگه اون فضا پیش نمیاد .حالا برام تنبور زده شعر خونده فرستاده.داشت می خوند "صنما بتو دل دارد خو /نکند بسوی دیگر رو"بعد این بیت با یحال جدی ای گفتم ببین حالا دیوثیشو .دهن منو باز میکنه موردا رو بگم که  در ادامه ش گفت"صنما بتو دل ندارد خو /بکند بسوی دیگر رو" قوقولی قوقولی قو   و کلی خندیدم . بعد یاد همه ی روزای قهر و آشتیمون شدم که ساز می زد من می رقصیدم مثل مار .

Comments