حالا بیا و اهلی نشو

چطوری بهش بگم تعریف نقش تو رابطه رو دوست ندارم  که یه مسئولیت ومحدودیتی میاره که بده یه پای بندی و حسادت . که مثلا دیگه من تو بغلش نمی تونم انقدر راحت بگم بنظرم این دختره که ازش خوشت اومده بنظر خیلی خوب میاد باهاش معاشرت جدی کن  یا  راحت نمی تونم جاشم تو بغلش و برام مهم نباشه با کی داره تو تلگرام حرف میزنه . یا اینکه  اونوقت دیگه برام مهم میشه با کی اینطوری دلبرانه تلفنی حرف میزنه یا قرارش کجاست یا تو این دفترچه چی نوشته یا دیگه ناراحت میشم اگه بگه عادت داره تو اسنپ جلو بشینه که راننده احساس  فقط راننده بودن نداشته باشه یا دیگه فقط یهویی گفتنش که چه موی فر بهت میاد انقدر برام هیجان انگیز نمیشه چون وظیفش میشه از زیبایی من تعریف کنه و من حریص شنیدنش میشم . خودشم عوض میشه  دیگه  حتی اگه خسته باشه با پیغام من که فردا ناهار ماهی میپزی برام نمیگه حکم آنچه تو فرمایی!یا  حتما باید جواب پس بدم که چرا ساعت دو نصفه شب اومدم  و نه زودتر و بیدارش کردم مجبور شده بیاد دم در چون لابی من خوابه.و اونوقت حتما از   اینکه دست و پا چلفتی ام و با لب قرمز لباس زردشو لک  کردم دلخوری می کنه . و هزار و یک بهونه و ایراد  دیگه که دقیقا از وقتی نقش های رابطه شکل می گیره شروع میشه.

Comments